وقتی نگاهی به تاریخچهی کنسول پلیاستیشن میاندازیم، بازیهای بسیاری در سبک پلتفرمر میبینیم که عموما موفق و جذاب هستند. یکی از این بازیها، Ratchet & Clank نام دارد که از زمان پلیاستیشن 2، بسیاری با آن خاطره دارند. حالا نوبت به این دو قهرمان کوچک رسیده تا در کنسول نسل هشتمی پلیاستیشن 4 هنرنمایی کنند.
شاید از نظر بسیاری از گیمرها و بازیسازان آماتور، ساخت بازیهای پلتفرمر با تم بامزه و کودکانه راحت باشد. اما این ژانر اصل و نسب دار، نیازمند افرادی ماهر و البته خلاق برای ارائهی محصولی قابل قبول دارد. استودیو اینسومنیاک را این روزها همهی گیمرها میشناسند. توسعهدهندهی سری بازیهای شوتر Resistance، یا بازی انحصاری Sunset Overdrive در کنسول ایکسباکس وان، همان اشخاصی هستند که یکی از بهترین بازیهای پلتفرمر تاریخ را در کارنامهی خود دارند. Ratchet & Clank، متولد سالهای نخستین کنسول پرافتخار پلیاستیشن 2 است و با ارائهی سبک و سیاقی متفاوت و تلفیقی، از همان روزها در ذهن مخاطبان کنسول پلیاستیشن و هر بازی دوستی ثبت شد. بعد از سالها و ارائهی نسخههای مختلف در کنسولهای پلیاستیشن، حالا نوبت به پلیاستیشن 4 رسید تا میزبان این دو یار کوچک باشد.
.jpg)
اینسومنیاک برخلاف روال قبلی خود در قبال مجموعه Ratchet & Clank، داستان بازی را از آخرین نسخه ادامه نداد و با بازگشت به اولین نسخهی سری و نگاهی به همهی بازی های مجموعه، بازآفرینی متفاوتی را ارائه داده است. Ratchet & Clank پلیاستیشن 4 یک ریمستر از اولین قسمت آن نیست و حتی نمیتوان به طور کامل آن را یک بازسازی نام برد.
روال داستانی بسیار شبیه به نسخهی اول است، اما برخی المانها و ویژگیها مانند سلاحها و بعضی مراحل و امکانات با بازی نخست فرق دارد و شامل ارتقا و پیشرفت شده است. اگر از مخاطبان این سری بوده باشید، بازی جدید گلچینی از بهترینهای هر قسمت را در خود جای داده است. شخصیت رچت به سلاح و ابزارهای تک تک قسمتهای قبلی دسترسی پیدا میکند که همین قضیه، انبوهی از انتخاب و اکشنهای ناب را در لحظه لحظهی بازی رقم میزند. داستان بازی همچون قسمت اول، از جایی شروع میشود که رچت، رویای تبدیل شدن به یک قهرمان را در سر میپروراند و بر حسب تصادف، با روبات کوچکی به نام کلنک آشنا میشود. کلنک به رچت خبر از احتمال وقوع یک اتفاق بد در کهکشان را میدهد که باید جلوی آن را بگیرد و رچت که فرصت را مناسب دید، از راهنماییهای کلنک استفاده میکند تا هم بتواند جلوی این اتفاق را بگیرد و هم تواناییهایش را نشان دهد.
بارزترین مشخصهی Ratchet & Clank، روند گیمپلی و در کل، چیزی است که مخاطب با آن درگیر است. داستان بازی شاید در اولویتهای سوم و چهارم قرار داشته باشد و صرفا برای هدفدار بودن و پیشبردن بازی روایت میشود. البته این نکته را مد نظر داشته باشید که داستان Ratchet & Clank آبکی و بد نیست، با این حال قرار هم نیست با یک شاهکار تاثیرگذار احساسی مشابه آثار پیکسار رو به رو باشیم. محوریت اصلی رچت و کلنک، درگیریها، کنکاش در کهکشان و تنوع گیمپلی آن است.
Ratchet & Clank را میتوان معجونی از بهترین ویژگیهای هر سبک نام برد. بازی صرفا یک پلتفرم و از این سکو به آن سکو پریدن نیست. رچت مجهز به انبوهی از سلاحهای جالب است که بازی را به یک اکشن سوم شخص ناب تبدیل میکند. از طرفی، رچت میتواند به مانند بازیهای هک اند اسلش، با سلاح دستی که دارد، به حساب دشمنان برسد. OmniWrench نام این سلاح سرد است که قابلیتهایی مانند پرتاب یا کوبیدن روی زمین برای ایجاد موج را دارد.
اینسومنیاک در بازآفرینی Ratchet & Clank کاملا به ریشههای بازی پایبند بوده و خوشبختانه، از هر جهت که به بازی نگاه میکنیم، پیشرفتهای بسیاری لحاظ شده است. یکی از ویژگیهای خوب این بازی، امکان ارتقا قابلیتهای فردی و سلاحها است که روند بازی را زندهتر میکند. هر چه در بازی جلوتر میروید، دستتان برای انتخاب سلاحها و تلفیق کاراییهای آنها بازتر میشود. برای مثال، میتوانید از بمب رقص برای مسخ کردن یک تانک بزرگ استفاده کنید، سپس آن را پیکسلی کنید و با نارنجک یا بمب شوکی، هر بلایی که خواستید سر دشمن بیاورید.
در تک تک مراحل بازی که در سیارات مختلف دنبال میشود، میتوان شیوههای مختلفی از گیمپلی را تجربه کرد. رچت محدود به شلیک و درگیری زمینی با دشمنان نمیشود. یکی از هیجانانگیزترین بخشهای بازی، سفینه سواری و درگیریهای به اصطلاح Dogfighting است. سازندههای بازی توانستهاند کنترل نرم و روان برای این بخش تعبیه کنند تا مخاطب قدرت مانور بسیاری برای درگیریهای هوایی داشته باشد. جلوههای بصری و انفجار سفینههای دشمن، کاری میکند که شما دوست نداشته باشید حالا حالاها این دست ماموریتها تمام شود. از سفینه سواری فاصله بگیریم، به اسکیت بورد سواری میرسیم. در این بخش، شما باید در مسیرهای تعیین شدهای با رقیبانتان مسابقه دهید که به خاطر سرعت بالا و مسیرهایی بعضا جذاب، یکی از بهترین لحظات بازی را رقم میزند.
.jpg)
Ratchet & Clank یک بازی خطی و سرراست است، اما سازندههای بازی سعی کردهاند تا محیطها را مقداری بزرگتر طراحی کنند و آزادی عمل بیشتری را به مخاطب ارائه دهند. بازیکن با سفر به سیارات مختلف، باید ماموریتهای اصلی داستان را انجام دهد و در کنار آن، به انتخاب خود میتواند به ماموریتهای جانبی هم مشغول شود تا جوایز و قابلیتهای ویژهای را تصاحب کند.
از سیارات گفتم. این سیارات هر کدام ویژگیهای محیطی و حتی دشمنان منحصر به فرد خود را دارند و میتوان از آنها به عنوان نقطه قوت بازی نام برد. از محیط برفی گرفته تا سیارهای گدازهای، محیطهای جنگلی و سیارهای کثیف از کارخانههای دودزا، همه و همه با جزئیات بصری و صوتی قابل قبولی طراحی شدهاند.
Ratchet & Clank نکات مثبت بسیاری در خود جای داده و اینسومنیاک محصول قابل قبولی را ارائه داده، اما این به معنای بی عیب بودنش نیست. یکی از بارزترین مشکلات بازی، نرخ فریم آن است. بازیهای سبک پلتفرمر و به طور کل، هم ژانر با رچت و کلنک، بهترین تجربه را در نرخ60 فریم بر ثانیه ارائه میدهند و جالب است بدانید نسخهی اول این مجموعه و بسیاری از نسخههای دیگر آن، با نرخ 60 فریم بر ثانیه اجرا میشدند. با این حال، باز آفرینی Ratchet & Clank در کنسول پلیاستیشن 4، علی رغم پشتیبانی از رزولوشن 1080p، با نرخ 30 فریم بر ثانیه اجرا میشود. در ظاهر قضیه، نرخ 30 فریم تاثیر بدی ندارد، اما وقتی به محیطهای شلوغ و اکشنهای پر زد و خورد میرسیم، شاهد افت فریمهایی هستیم که به وضوح، بازی را کند میکند. قابل ذکر است که افت فریمهای Ratchet & Clank بسیار کم هستند و سازندههای بازی میتوانند با ارائهی بروزرسانیهای مختلف، نسبت به ثبات فریم در جای جای بازی اقدام کنند.
.jpg)
Ratchet & Clank از همان موتور گرافیکی استفاده کرده که در بازی Sunset Overdrive استفاده شده است. بزرگترین ویژگی این موتور بازیسازی، انعطاف پذیری آن در نمایش جلوههای بصری انیمیشنی یا معروف به پیکساری است. تماشای بازی رچت و کلنک دقیقا همان حسی را به مخاطب ارائه میدهد که تماشای یک انیمیشن پیکساری این کار را میکند. انیمیشنهای بازی با جزئیات کامل هستند، شخصیت رچت با ظرافت طراحی شده و دشمنان بازی هم بر خلاف بسیاری از بازیها که شاید دارای جزئیات کمتری نسبت به شخصیت اصلی باشند، خوب کار شدهاند و تنوع آنها باعث میشود تا حس تکراری بودن در هیچ کجای بازی نداشته باشیم.
اینسومنیاک با دست گذاشتن روی قسمت نخست مجموعه و به قولی، آغاز دوبارهی یکی از بهترین بازیهای سبک پلتفرمر، شروعی قوی را پایه گذاری کرد و با توجه به موفقیتهای تجاری و جلب رضایت منتقدان، میتوان انتظار داشت که اینسومنیاک برای انتشار نسخههای بعدی وسوسه شده باشد. سونی حساب ویژهای روی این بازی باز کرد و حتی فیلم انیمیشنی هم بر اساس Ratchet & Clank به اکران در آورد. با این که فیلم به اندازهی بازی موفق نبود، اما همین اهمیتی که سونی برای دو مشخصهی پلتفرمش قائل شده، می تواند نشان از سرمایهگذاری و چشماندازی طولانی مدت برای مجموعه باشد.